دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 30972

تاریخ انتشار : آبان 1391

دوم دبیرستان بودیم یه دبیر شیمی داشتیم خل وضع بود اصن . یه میز معلم ک سر کلاسمون بود خیلی داغون بود صفحه چوبی روی میز کلا از بدنه جدا شده بود !
یک طرفش ک مینشستی کلا میز بر میگشت.
یه روز این بنده خدا دبیر شیمی اومد سر کلاس همون اول کار دفتر دستکاشو گذاش یه ور میز خودشم رف اون سر دیگه میز
اقا نشستن همانا و کل میز برگشتن همه دفتر دستکا و خود استاد ولو رو زمین همانا :))
همه کلاس رفتن هوا !
حالا بلند شده میگه :
به چی می خندین ؟
اره من بابام سگه خودم سگم ! از پشت کوه اومدم !! بخندین !
:| :| :|