دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 30585

تاریخ انتشار : آبان 1391

آقا چند سال پیش رفته بودیم مغازه مامانم جوراب بخره! چند مدل دید و انتخاب کرد آخر 3 جفت برداشت!
وقتی میخواست حساب کنه اومد بگه 3 جفت جوراب چقدر شد یهو زبونش نچرخید گفت:
چند جفت 3 جفت؟؟!!!!!!!!!!!!!
یعنی یه لحظه همه مون هنگ کردیم!
حالا مامانم به روی خودش نیاورد پسره هم داشت
خودشو کنترل میکرد عادی جواب بده که من ترکیدم
حالا مگه ساکت میشدم انگار بقیه هم منتظر بودن من استارت بزنم یهو مغازه رفت رو هوا
هنوز که هنوزه از خاطرات شیرینیه که هیچ وقت یادم نمیره...
یعنی الان فقط شما نمیدونستید که فهمیدید!
خداییش مامان باحاله ما داریم؟
فک و فامیله ما داریم؟
من:)))))))))
مامانم:((((
خواجه حافظ شیرازی :o
جورابا :|