تاریخ انتشار : آبان 1391
یه بار پسرعمم اومد فازٍ اندرزگونه برداره!
گف: ببین هیـــــچ وقت نگو نمیتونی بگو نمیتونم که بتونم! یعنی زیاد به خودت فشار نیار که بتونی بهش بگی نتونی ، با این نتونستنت میتونی خردش کنـــــــــــی! سعی کن بتونی مثٍ من که همیشه تونستم چون میخواستم که تونستم! از قدیم گفتن خواستن توانستن است!!
من برم قرصایٍ اینُ بدم داغ کرده طفلک!
نمیدونم چش بود صعود کرده!!
حالا شما فعلاً فعلٍ توانستنُ صرف کنید بعداً ازتون میپرسم!!
پسر عمه اندرزگو هستش که داریـــــــــــم؟؟