تاریخ انتشار : آبان 1391
خخخخخخخ
این خاطره مال عمومه: میگفت رفته بودم شب خونه مادربزرگت بخوابم شب تشنم شد دیدم یه لیوان رو میزه رفته لیوانو سر رفتم دیدم یه چیزی اومد تو دهنم در آوردم دیدم دندون مصنوعیا مامان بزرگته خخخخخ
حالا فکرشو بکنید محتویات داخل ابه چی بوده مثلا سبزی دیشب و تیکه گوشت ریز معلق در آب خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ