دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 30023

تاریخ انتشار : آبان 1391

با پسرعموم کار داشتم رفته بودم خونشون!
زن عموم میخواس بره خرید! دیالوگشو خدا وکیلی داشته باشین! من دیگه هیچی نمیگم:
زن عموم : سهیل , من دارم میرم چیز یکم چیز میز بخرم, فقط چیزارو شستم گذاشتم رو چیز به چیز بگو بیاره امیر بخوره! نمیدونم چیزمو کجا گذاشتم! بعد داره میره بیرون چیزم کو؟؟
سهیل؛ چــــــــــــــــــــی؟؟
زن عموم؛ سوییچٍ چیـــــــــزم!
رفته بیرون زنگ زده دخترعموم رف FF رو برداش:دیگه چیه مامان؟؟
زن عموم؛ چیزٍ به امیــــــــــر بگو نره واسه چیز ازش دلخور میشم!
دخترعموم: چیز یعنی کجا؟؟
زن عموم: چیز بابا واسه نهار نذارین بره!!
آخرش دخترعموم گف: مامان حالت خوبه؟؟؟
زن عمویٍ چیــــــــــز میــــــــــزٍ داریــــــــــــم؟؟