تاریخ انتشار : آبان 1391
عاقا امروز خير سرم رفتم بيرون ماشيني ك سوارش بودم تصادف كرد!از ماشين اومدم بيرون كفشم افتاد تو جوب اب بردش!خواستم ب دوستم اس بدم واسم كفش بياره ديدم موبايلمو جا كذاشتم!اروم اروم رفتم خونشون كفش كرفتم!داشتم برميكشتم خونه ي دستفروش جلوم سبز شد دلم سوخت ازش ادامس خريدم,اومدم ماشين سوار شم ديدم ي سكه ام ته جيبم نيس!اخه خدا اين همه بدشانسي تو ي روز؟؟!!!