دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 28479

تاریخ انتشار : مهر 1391

یه سوپرمارکت نزدیکمون هست یکم باهاش صمیمی ام. این آقا خیلی تنبله و همیشه واسه رفع حاجت : نایلون فریزر، پشت یخچال،سطل آشغال!
یه بار رفتم مغازه اش دیدم یکی از اونا پر کرده! و یهو مادرزنش اومد و اونو دستش دید گفت نادر این چیه دستت. اونم دسپاچه شد و گفت یکی از آبمیوه ها قوطیش سوراخ شده بود پرش کردم تو این! اونم گفت پس بیزحمت بده ببرمش واسه بچه ها!
من پوکیدم از خنده زیرپوستی آقا نادرم تته /پته /سرخ سفید/ عرق و ... گفت اینو خودم میخورم!!!! بیا یه دونه سالمش رو بدم
آدم چقدر میتونه تنبل باشه