دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 28299

تاریخ انتشار : مهر 1391

میگن بعضی وقتا محبت سرریز میشه ها:
مامانم با داییم حرف میزد.میگفت:این امیر رضا(داداشم) که شده بلای جونم!بچه بود با ونگ ونگش نمیذاشت بخوابیم،رفت مدرسه سالی به دوازده ماه ما رو صدا میکردن،رفت دانشگاه پولای باباشو مشت مشت قاپید.حالا هم از زن گرفتنش!
داداشم از اون ور با دلخوری میگه:پس انشالله بمیرم راحت شید!!!
هیچی دیگه،کل خونه با هم گفتن: آمیـــــــــــــن!!!!
داداشم:-(((((((((((((((
ما:-))))))))))))))
کلا بدبختو از زندگی ناامید کردیم رفت!!