تاریخ انتشار : مهر 1391
يه گدا بود يه سالي ميشد هروز ميومد مغازم بهش 500 تومن ميدادم.چند روز پيش اومده بود منم مثل هروز پولو دادم يهو در كمال نا باوري گفت ببين داداشم تو اين مملكت با 500 تومن شكولات هم نميتوني بخري.....
هيچي ديگه پولو گذاشت رو ميز با عصبانيت رفت بيرون.......
الان 5 روزي ميشه نديدمش......