دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 27578

تاریخ انتشار : مهر 1391

بعد از 3 ماه با کلی ذوق وشوق رفتیم خونه خالم ( اواسط سریال دونگ یی بود) اومدن استقبالمون بعد خودش و پسرش و شوهرش نشستن مثل ... زل زدن به تلویزیون و و دونگ یی نگا میکردن لام تا کامم حرف نمیزدن . تازه خالم بعد از یه ربع برگشته به مامانم میگ خواهر تو برو سماور رو روشن کن تا خودم بیام چایی بریزم !!!!! یه ساعت میگه خوش اومدین ببخشین دونگ یی رو خیلی دوس دارم !!!
من :-|
بابام >:-|
مامانم بعد از دیدن قیافه بابام :(
دونگ یی :-))))))))))
عزت اله ضرغامی :-)))))))
خاله مهمان نوازه داریم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟