دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 27256

تاریخ انتشار : مهر 1391

امروز پاشدم صبحانه بخورم رفتم بشینم سر سفره ، ستون فقراتم همچین خورد به کابینت که فکر کردم نصف شده ...
حالا مامانم میگه :هووووی هووووی شکست ، کابینت شکستا ...
میگم : یه وقت نگی کمرت درد گرفته ...
میگه : خوب مث ادم بشین ...
من : (((
مامانم :)))
سفره !!!
سوخت های فسیلی :///
انیشتن وقتی مرد : ///
و ...
.واقعا از این همه عطوفت مادرانه اشک تو چشام جم شده بود ...
واقعا مادر با عطوفت و ضد حاله ما داریم ؟؟؟!!!