تاریخ انتشار : مهر 1391
یکی از فانتزی های ذهنم توی بچگی این بود جراح قلب بشم بعد از اتاق عمل بیام بیرون بگم متاسفم
بعد خانوادش بریزن منو بزنن منم همینجور ثابت وایسام
بعد یه ساعت بعد بیان منتمو بکشن
یعنی من همچین آدم توهمی هستم
:)