تاریخ انتشار : مهر 1391
داداشم داشت اسمس بازی میکرد، نیششم تا بنا گوش باز بود. صدای زنگ اسمسش بد جور رو اعصاب بود مامیم قاطی کرد و گفت این چه پدر سگیه ول کن نیس؟
داداشم یه نیگا کرد و هیچی نگفت...
مامیم گفت باشه نگو ولی هر پدر سگی هس آخرش میاد زیر دستم خودم اونوقت حالیش میکنم
داداشِ بدبخت من جم کرد و رفت...
منم اینجوری =))