تاریخ انتشار : مهر 1399
یادش ب خیر سر کلاس شیشم که بودیم خیلی کرم میریختیم جوری بود که یکی از معلمامون که پیر بود سر کلاس امپرش چسبید به سقف چشمش چَپ شد (فشار چشم داشت) بعد داد میزد به ما فوحش میداد که همش تقصیر شماست ماهم زیر میز از خنده عین دژ بُر موزایکارو میکندیم