دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 259524

تاریخ انتشار : مرداد 1399

دوستی تعریف میکرد: مراسم ختم پدر بزرگم بودم. همه گریه و زاری :((( یکی گفت بذارید تلویزیون رو روشن کنم حال و هوامون عوض شه. خلاصه تلویزیونو روشن میکنن و پیام های بازرگانی پخش میشه. میرسه به تبلیغ تعویض تو سه سوت بوم بوم بوم. نبودید ببینید همه چطوری هلیکوپتری میزدن D::::: بعدش که تبلیغ جدید رب تبرک و نودل ریوا پخش شد ، همه دیدن پدر بزرگ هم از قبر در اومده بود داشت بندری میرقصید :)))))))))) و این داستان ادامه داشت تا وقتی که دو دقیقه سریال پخش شد!!