تاریخ انتشار : مرداد 1399
یه سری یکی از همسایه هامون داشت از اینکه تو خونه باید مرد سالاری باشه حرف میزد یهو زنش از تو ایفون گفت ببینم محمد مگه نگفتم که سر اون ساعتی که من گفتم بیای بالا ؟
بعد یهو برگشت به زنش گفت خانم گ.ه خوردم تو را خدا خونه رام بده
هیچی دیگه اون شب تو کوچه خوابید