دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 257526

تاریخ انتشار : فروردين 1399

اولین پست من واقعیت محض
خونه عموم دعوت شده بودم قرار شد پسر عموم بیاد دنبالم وسط راه نگه داشت یه تراول گذاشت کف دستم گفت ریحان برو یه بسته آدامس بگیر بیار ماهم رفتیم ادامس بگیریم توفروشگاهه یه بسته آدامس مانند نعنایی برداشتم فروشنده چپ چپ نگاه میکرد قیمتو ک گف تعجب کردم بهر حال پولو پرداختم تو فکر روحانیو برجام و گرونی اومدم بیرون اون بسته لعنتیه ادامس مانندو دادم به پسر عموم گرفته میگه به به میبینم طبعتم که سرده بش گفتم چی زر زر میکنی حرکت کن دیر شد یخورده خندید بسته لعنت شده رو داد دستم گفت نگاش کن دیدم کاندوم بود با طعم نعناع ماشین میلرزید از خنده هاش منم از خجالت نمیدونستم چه غلطی بکنم آب شدم رفتم تو زمین