دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 257295

تاریخ انتشار : اسفند 1398

دیشب سر سفره شام بودیم
جاتون خالی قرمه سبزی داشتیم
وسط غذا خوردن یهویی بابام بلند شد یه دور باباکرم رفت داداش کوچیکمم بلند شد هی میگفت این خانم عشق منه هی میرقصید منم یدفعه بلند شدم شروع کردم به بندری رقصیدن

اصن یه وضعی
بعد یه ساعت به مامانم گفتم جریان چیه

مامانم گفت میخواستم غذا را ضدعفونی کنم یکم الکل ریختم داخلش

خدا لعنتت کنه کرونا