تاریخ انتشار : مهر 1391
بابام با عجله اومده تو اتاق میگه : (( باز داری پـَ نـَ پـَ میخونی ؟؟؟ میگم پـَ... یه دفعه یه سیلی محکم میزنه در گوشم . میگم :(( میخواستم بگم پَنیر نداریم بابا بگیر . ))
بابام :ا
من :(ا)
سازمان حمایت از حقوق جوانان :)))