دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 255510

تاریخ انتشار : آذر 1398

چن روزی مامانم مسافرت بود بابام غذا درست میکرد بعد که برگشت بش گفتم: درسته که تو تویه بیشتر کارا بهتری اما بابا ته دیگاش از تو خوشمزه تر میشه!
مامانم برگشت یه نگاهی به بابا بعد به من بعد به دیوار انداخت و گفت: کاش بابات میدونست زندگی مثه ته دیگع باید پاش وایسه تا درست شه :) بعد من:مامان جملت خیلی سنگین بود بیگ لایک *-* مامان: بزن قدش بابات ضایع شد! بابا: :/ من: بابا ابو هوا افق چطوره؟؟ بابا: نازی این دخترتو بگیرا :| مامان: ایش دختره لوس نگا کن اصن میخواد بین منوتو رو خراب کنه^-^ من:o_O مامان:اصن از منو شوهرم فاصله بگیر) سپس با عشوه:اسمال اقا سیبیل طلا چشم عسلی... /: (
میدونم اینا همش بخاتر علاقه زیاده :)