تاریخ انتشار : آذر 1398
دخترداییم ۴ سالش بود می گفت می خوام زن امیر علی(پسرخالش) بشم
خیلی نمک داشت می گفت خدای امیر علی گفته شبا نشسته آب بخورید *-*
حالا گودزیلاییش به کنار، خواهر بزرگش برگشت بهش گفت دیوونه ای؟ زن اون بشی خاله میشه مادر شوهرتا :/
خودش °~°
خالش -_-
من °_°