تاریخ انتشار : شهريور 1391
يه پسره هست تو باشگاه بدنسازي هرموقع مي خواد پرس سينه بزنه از بين 60نفرآدم منو صدا مي كنه تا كمكش كنم.
هرموقع هم ميرم وسط كار خندش ميگيره هالترو مي زاره جاش.
ميگم:براي چي مي خندي؟
ميگه:تورو مي بينم خندم مي گيره شبيه محمدرضاگلزاري البته بعداز پاشيدن اسيد رو صورتش.
شيطونه ميگه وسطاي پرس زدن كمكش نكنم هالتر زير گلوش بمونه.