دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 253555

تاریخ انتشار : شهريور 1398

پدری توی بيمارستان نفسهای آخرشو ميكشيد و سه تا پسرهاش بالاي سرش بودند
‎رو كرد به پسر اولی و گفت: رستورانها مال تو .
‎رو کرد به پسر دومی گفت : ۴ تا هتل هم مال تو.
‎به پسر آخرى هم گفت : عزیزم سوپرماركتها هم مال تو. و از دنيا رفت
‎سه تا پسر شروع كردن به گريه و زارى

‎دكتر كه شاهد ماجرا بود گفت:

صبر داشته باشيد. فردا پس فردا سرتون به املاكتون گرم میشه و داغتون یادتون میره ، ولي هیچوقت پدرتون رو فراموش نکنین؛ و براش فاتحه و خيرات کنین.
‎سه تا پسر گفتن : کدوم ملک؟کدوم هتل؟ آقاي دکتر
‎پدرمون با نیسان آب معدنی ميفروخت ، کاراشو تقسیم کرد