تاریخ انتشار : شهريور 1398
شب کریسمس جورابم رو کنار بخاری
آویزون کردم به امید اینکه بابانوئل بیاد
و برام هدیه بیاره ولی اعضای خانوادهم
مسموم شدن
شایدم اگه بابام صبح دیرتر جورابارو پرت
میکرد همهی اعضای خانواده دچار مرگ
خاموش میشدن