دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 253003

تاریخ انتشار : مرداد 1398

فانتزی من اینه که سر کلاس سروصدا کنم ‌. استاد بهم تذکر بده . دوباره من سروصدا کنم . بالاخره استاد بگه برو خودتو حذف کن .
منم با یه لحن مهیج یه تای ابرومو بندازم بالا و بگم :شما مطمئنید ؟
اونم نیشخند بزنه بگه آره .
بعد من بگم : اوکی .
بعد از جام بلند شم و با بلند شدنم یه لشکر از وفادارانم ، پر جمعیت از کلاس همراه من بلند شن و وقتی استاد چشاش عین غاز متعجب شد از در کلاس بریم بیرون و همگی زیر لب خطاب به استاد بگیم : استاد گه خوردم غلط کردم ببخشید .
استادم عصبانیتش خاموش شه بیاد بغلمون کنه و یهو من از جیب مخفی کیفم یه چاقو در بیارم استادو جر بدم . اونم بیفته رو زمین و نفسای اخرشو که داره میکشه بگه : ... خاک تو سرت .
منم اشک تو چشمام جمع شه بگم : منو ببخش .
استادم یه نگاه نافذ بهم بکنه بگه : گه نخور .
بعد معجزه شه زنده شه . گند بزنه به تخیلات دیوونه کنندم :|
پیش روان شناسم رفتم . اونم روانی شد از دستم . دیگه کاری از دستم بر نمیاد .