تاریخ انتشار : تير 1398
دوران طفولیت بابام برام یه لباس خرید منم با ذوق پوشیدمش دویدم تو خیابون پوز بدم که یهو خوردم زمین لباسم خونی شد با بغض بلند شدم گفتم بابا خون با چی پاک میشه؟ گفت با خون؛ خلاصه انقد گرفت زد که خون بالا میاوردم...