تاریخ انتشار : ارديبهشت 1398
یه بار سوار تاکسی شده بودم یه زنه با بچش عقب نشسته بود یهو بچه هه گفت : مامان یادته خونه دایی اینا گوزیدی ؟ زنه رو میگی با رنگ پریده گفت اقا من همین جا پیاده میشم . راننده هه هنوز نگه نداشته بود زنه در رو باز کرد یه ماشینه اومد در ماشینو کند و رفت !!! راننده دو دستی زد تو سرش گفت: خانم! گوزیدی که گوزیدی ! من میگ*وزم این میگوزه همه میگوزن ! ریدی تو در ماشین !
پشمات بریزه الهی :/