تاریخ انتشار : ارديبهشت 1398
یه روز یه زنه اومد سمتم پرسید:شما باید پدر یکی از بچه هام باشید!
منم سرخ شدم گفتم:شما همونی هستی که پارسال با قاسم بردیمت ویلای شمال؟
یهو چشمای زنه گرد شد گفت:پدرسگ من معلم بچه اتم!
یه روز یه زنه اومد سمتم پرسید:شما باید پدر یکی از بچه هام باشید!
منم سرخ شدم گفتم:شما همونی هستی که پارسال با قاسم بردیمت ویلای شمال؟
یهو چشمای زنه گرد شد گفت:پدرسگ من معلم بچه اتم!
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )