دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 250799

تاریخ انتشار : فروردين 1398

آقا این واقعیه واقعیه!!!
یه بار یه گودزیلا دهه نودی بغلم بود،منم زیر اپن نشسته بودم!!
گودزیلائه هم از این لوسا......یهو بلند شدم،سر این گودزیلا بوممممم خورد به اپن....:-) :-) :-)
مامانش سرکوچه داشت ماست میخرید،یه جوری خودشو رسوند خونه گفت چیییییی شدددد؟؟؟که فک کنم رکورد بولت دونده هم زد.
منم واسه اینکه سه نشه ،گودزیلا رو ول کردم افتادم وسط شروع کردم وای وای و آخ آخ کردن،الکی مثلا من سرم خورده!!!!
از دادای من گودزیلاهه هم کف کرده بود هیچی نمیگفت!
خلاصه بعد کلی یخ و کوفت و درد گذاشتن و نگرانی خانواده برا من;-)
گودزیلا یادش افتاد گریه کنه....حالا این هی سرشو میچسبه جیغ میزنه،هیچکی محل نمیده....مامانش برگشته به من میگه:آخی الهی،بچم سرشو گرفته داره بخاطر تو گریه میکنه....میخواد نشون بده چقد دوست داره.....
آره دیگه اگه دلتون خنک شد بکوبید لایکو.....ولی حضرت عباسی من خنک نشدم بیشتر سوختم.....دلم سوخت واسه اش!!!هه!!