تاریخ انتشار : آبان 1397
یه بارم داشتم نارنگی می خوردم هواسمم به تلوزیون بود
یه دفه دیدم به چیز لزجی زیر زبونم داره حرکت می کنه
آ قا چشمتون روز بد نبینه فکر می کنید چی بود
حلزوووووووووون
من :مامان حلزون حلزووون
مامانم خوب حالا یه حلزون بوده اژدها که نبوده
من »«
مامانم : >
آخه حلزون تو نارنگی چی کار میکنه
این قسمت : وقتی چیزی کوفت می کنیدهواستون باشه شاید این دفعه اژدها بود