تاریخ انتشار : شهريور 1391
چند روز پیش عروسی داداشم بود یه پسر خاله سادیسمی دارم برداشته بود تمام ته مونده های نوشابه ها رو از هر رنگ قاطی کرده بود ریخته بود تو یه ظرف رنگش بلانسبت مثل ... شده بود وسط عروسی پاشده یه دست زده به کمرش یه دستش هم نوشابه رو گرفته بالا میگه اینم از تولید ملی بابا یکی حمایت کنه از کار و سرمایه ی ایرانی من دارم اینجا تلف میشم.
پسرخاله :)
ملت وسط عروسی :)))))