تاریخ انتشار : مرداد 1391
نقل از پروفایل فیس بوک یکی از کاربران داوطلب حاضر در منطقه زلزله زده : تازه از راه رسیدم و باید دوباره برگردم. فقط حرفی راه گلویم را بسته، می گویم و می روم: دلم می خواهد فریاد بزنم وقتی در یکی از روستاهای کاملا تخریب شده، مرد روستایی به من می گوید بمانید و یک استکان چایی را مهمان ما باشید. هنوز در بدنمان جان داریم که مهمان نوازی کنیم...