دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 232180

تاریخ انتشار : تير 1396

یکی از فانتزیام اینه
در حالی که تو خیابون های دهلی کهنه دارم قدم میزنم یکی از خوشگل ترین هاشون بیاد به پام بیافته مث کنه بعد بگه یا با من ازدواج می کنی یا می دم پدرتو همینجا به عزات بنشانند. (هندیا به عمه اعتقادی ندارن.) منم بگم: جوجوهاتو بفرس تا حسابشونو برسم.
من در حالی حدود ۱۵۴ میلیون نفرو له و لورده کردم (فقط سلمان خانو نزدم) بگم ببین جوجه یه عقاب هیچ وقت از چنتا جوجه نمیترسه.
در حالی که دارم میرم به سمت ماشینم یکی از پشت با یه تلفنگ بدنمو سوراخ سوراخ می کنه من در حالی که ۱۵۵ هزار گلوله تو بدنمه سرمو برگردونم عقب ببینم هه هه همون مخاطب خاص خودمه. که منو گلوله بارون کرده.
من در حالی که اخرین نفسامو دارم می کشم با یه بغض آهنگین بگم چرا آخه من دوستت داشتم لعنتی
اونم بگه برای اینکه چه چسبیده به را.
منم بگم بالاخره تاوان این کارتو میدی.
اونم بگه برای اینکه چه چسبیده به را.
منم بگم لااقل برو میخام این دقایق تنها باشم لعنتی
اونم بگه برای اینکه چه چسبیده به را.
منم در حالی که آخرین نفسامو می کشم یه نارنجک دستی به سمتش پرتاب می کنم میگم برو به جهنم لعنتی.
من در حالی که آخرین نفسامو می کشم به سمت ماشین پرایدم برم ببینم هه خوشکی شانس تو ماشینم بمب جاساز شده یهو بمب من در حالی که به جهنم رهسپار میشم ببینم مدیر ۴ جوک نوشته : تو روحت خوب شد مردی ولی بیشتر تلاش کن.