دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 231209

تاریخ انتشار : خرداد 1396

از آشپز خونه با یک سینی چایی روشم کتری و قوری داشتم وارد هال میشدم سنگین بود از دستم ول شد ریخت^_^ برای اینکه مامانم منو نزنه خودمو زدم به حالت قَش دستمم گذاشتم رو قلبم مثلا من قلبم گرفت .خلاصه خودمو انداختم رو زمین
-_- مامانم دویید طرفم یک دونه زد تو سَرم ^_^گفت:پاشو گمشو خودتو جم کن شامورتی بازی درنیار میری برام یک دست خوبشو از بازار میگیریG_G پاشو ما شانس نداریم قلب طرف چَپِته نه راست پاشو جم کن؛_؛
هیچی دیگه کلا قهوه ای پرنگ شدم هم سوختم هم تو خرج افتادم هم کتک خوردم^_^
نتیجه اخلاقی:قلب سمت چَپه!^_^