دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 225112

تاریخ انتشار : مهر 1395

همین یه هفته که تازه مدرسه ها شروع شده تحت تاثیر فورجوک سه چهارتا سوتی دادم.
سر کلاس عربی دبیر داشت نکات رو پا تخته مینوشت ما هم رونویسی میکردیم وقتی تموم شد من هنوز دوسه تاش رو مونده بوده بودم.گفت خب حالا نوشتید میخوام پاک کنم.بعدم من بلند گفتم نه خانم نه پاکید.(قابل توجه که دبیرپارسالم هم بوده و از من خیلی توقع داره)کلا کلاس ترکید.منم که مثلا تصمیم داشتم امسال دختر خوبی باشم به فنا رفتم.(پارسالم دخی خوبی بودم فقط بعضی وقتا گرم میشدم و شیطونی میکردم.)
دومی و سومی و چهارمی مربوط میشه به سر کلاس ادبیات(دبیرشم از اون چیزاست..)الغصه خانم اومد تو کلاس و داشت چهره های آشنا رو پیدا میکرد.(پارسالم دبیرم بود ازش خوشم نمیاد و سرم پایین بود.)پشتی هامو یادش اومد و رسید به من گفت اون کیه بزار لیست و نگاه کنم امم آهان فلانی سه تا زلزله ها تو این کلاس جمع شدند.(منو پشتیام.)(به جان خودم پارسال تو کلاسش از دیوار صدا در میومد از من نه)گفتم خانم من زلزلم؟مگه من میشیطونیدم مثه اینا؟گفت چی؟جلوی یه دبیر ادبیات این چه طرز حرف زدنه؟گفتم خانم مگه چجوری حرفیدم چرا میگیرید؟گفت پاشو پاشو رو اون صندلی تکیه مشرف به سطل آشغال بشین.
بله دیگه این دبیر بوقمون روز اولی رو کوفتمون کرد.البته من پررو تر از اونی بودم که برم اونجا بشینم.
پنجمی هم مربوط میشه به سر کلاس زبان.البته دبیر زبانمون آدم پایه ایه.
بله دیگه خانم آنتراک داده بودن و منو دوتا دوستام داشتیم حرف میزدیم(به جان عمم آروم میحرفیدیم آخه داشتیم درباره موضوعی که تو مدرسه قدغنه میحرفیدیم.)یهو صدای این دبیرخانم اومد که جلسه دیگه باید یه جابه جایی داشته باشیم بین شما سه تا.گفتم خانم مگه ما میحرفیم؟یه ذره فکر کرد گفت نه شماها میجنبین نمیحرفین.!!!!!!!!!!!!!