دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 224880

تاریخ انتشار : شهريور 1395

رفته بودیم روستابراتفریح اونجام مردم هر روز ی بار پمپ و روشن میکنن تا تانکرای خونشونو پر کنن اب مایحتاج ازهمون تامین میشه
تااینک خونمون ی اقای خرپول دعوت بودشب موند
صب ک بیدارشدم مامانم گفت همون اقاهه رفتهwcاماتانکرخالی بوده گیرکرده بود
خیلی ناراحت شدم



ن واسه مرده

واسه اینک نشد ازش بپرسم ی افتابه اب بهتراست یا ثروت!!!!