دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 224750

تاریخ انتشار : شهريور 1395

آقا دوسه روز پیش همه فامیل تو خونه مامان بزرگم جمع بودیم.همه هم بودن.خونه مادربزرگم اینا دو قسمته که اصلا بهم دید ندارن.زنا یه طرف بودن مردا هم یه طرف.این وسط گودزیلای پسرخالم هم تو زنونه بود.(فک کنم دو سه روز یادگرفته کلماتو کنار هم بزاره جمله بگه.)خلاصه جونم براتون بگه همه زنا بدون روسری بودن و همه دیدن که دخترخالم موهاشو کوتاه کرده.همه مبارک باشه و این حرفا بعد دخی خاله محترم گفت موخوره داشته یه وجب کوتاه کرده.بعد بحث سر این شد که چه راه هایی برا درمان موخوره هست.مادر بنده بهش گفت که قره قوروت محلی رو با آب قاطی کن سرتو باهاش بشور.دخی خالم گفت اینطوری کلم بوی ترشی میگیره که.
این برادرزاده گودزیلاش نه گذاشت نه برداشت گفت مگه الان نمیده؟
تازه گودزیلامون که خیلی دوستش دارم به لطف من توک زبونی هم حرف نمیزنه.بهله دیگه این سخن گهربار گودزیلا در حالی بود که سه تا پسر مجرد اونور دیوار نشسته بودن.هیچی دیگه دخی خالم فکر ازدواج با اون سه تا رو کلا از بین برد.