دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 224720

تاریخ انتشار : شهريور 1395

یکی از عادتای من اینه که وقتی میفهمم یکی داره دروغ میگه(دورو بریای من خیلی ضایع دروغ میگن)انقد سوال پیچش میکنم که خودش میفهمه جریان چیه.حالا یه نمونشو بشنوین:
دیروز تو کلاس گرافیک نشسته بودیم هنوز مربیمون نیومده بود.(کلا منو همیشه بنا به دلایلی زود میام.)قرار بود یه مقوا a3 با یه تلق a3 هم ببریم.یکی از همکلاسیام(8 سالشه نمیتونه مداد دستش بگیره میاد گرافیک)دو تا تلق آورده بود.(قابل توجه از همون جایی که من خریدم خریده بود)بهش میگم چرا دوتا تلق آوردی؟میگه آقاهه دوتا تلق با یه شیرازه داد.(کلا یه تختش کمه آخه کدوم خری سایز a3 تحقیق درست میکنه)میگم تحقیق سایز a4 نه a3 میگه a3 هم میشه من خودم پارسال برای چکیده کنفرانسم چون عکسام بزرگ بودن سایز a3 گرفتم.(والا اون موقع که من کلاس اول بودم یه متن درباره یه حیوون بهمون دادن گفتم حفظ کنید بیاین ارائه بدین.)میگم خب شیرازه به اون بزرگی نداریم که.میگه چرا هست انقدم بزرگ بود باید میدیدیش.بعد دیدم داره مقاومت میکنه گفتم مگه از فلان جا نخریدی؟میگه آره میگم پس چرا به من فقط یه تلق داد؟میگه خب چیزه حتما تموم کرده ای وای من به مامانم گفتم رسیدم زنگ میزنم(با مامانش اومده بود تازه خخخخخخخ)بعدم صحنه رو ترک کرد.خب دوستان سوال کردن از کجا میدونستم از یه جا خریدیم.در جواب باید بگم وقتی من مغازه رو ترک می کردم اون وارد شد و با کلی ادعا که من آشنا رو از بیست کیلومتری تشخیص میدم و اینا منو نشناخت.
به قول یکی از شما ها از این گودزیلاها خنگش به ما افتاده خخخخخخ.