دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 222679

تاریخ انتشار : تير 1395

Nothing is Justin everything is Abbas
Altair M7/8علامت اختصاصی
بگم آبروم میره ولی باشه
ی شب یکی از اقواممون که دخترش مخاطب خاصمه
اومدن خونمون (عیدفطر)حالا من رفتم آشپدخونه شربت رو بیارم براشون
الخلاصه رفتم آشپزخونه دیدم یا ابرفرض پانزده تا لیوان بزرگ شربت به صورتی
چیده شدن که بیشتر ثقل(صقل سغل سقل ثغل)سمت جلو بود
من به خواهرم که شربتو درست کرده :نترس آبجی شر افراژتون میکنم همشو بلند میکنم
خواهرم:الطایر مطمعنی میطونی
من:قسم به اشک روی صفحه دوس دترسپهرخلسه
خواهرم:نمیخوای من ببرمش
من:نه وقتی دنبال بهترینی باید یک بار بر*ینی
گفتم یاعلی وبلندش کردم
عاغاتاجایی که به طرف رسیدم همه چی اوکی بودمنم خوشحال
عاغارسیدم به طرف، ثقل که جلوبود من داشتم پایین میوردم
که وزن بیشترشد(هزچه جسم به زمین نزدیک ترباشدنیروی وارده ازسمت زمین بیشترمیشود)
خلاصه سرتونودردنیارم سینیرو که اوردم پایین هرچی شربت و لیوان بودریخت روی پدرمخاطب خاصم
مخاطب خاصم دست به موبایل اس ام اس فرستادعجقم فدا سرت
من:ممنونم عجقم پاستیل و لواشک بلات میگیرم
اون:واقعامردک ضایع شده ؟
من:قسم به شربتی که روبابات ریختم
اون:عاجقتم الآن دیگه باس برم دس پاچلفتی
من:خدافظ عشقم فقط یه عکس از لبات برام بفرست
درسته دختره بامن به هم نزد ولی من ضایع شدم ودارم آهنگای آرمین توی اف ام گوش میدم
یعنی آدم ده تاشکست عشقی بخوره اینجوری ضایع نشه
وازهمین تریبون بگم(ماریا)عاشقتم/ماریا:عشق حقیقی الطایر ابن لااحدفک فامیله ملت دارن