(جوک ماه عسل)
***********************
صحبت احسان علیخانی با یک زندانی محکوم به اعدام (روح ا...):
.
احسان: خوب شما نزدیک اعدامتون چه اتفاقی افتاد که الان زنده و رو به روی ما هستید
روح ا... : من شب قبلش تصمیم گرفتم روزه بگیرم صبح یه دو سه قاشق غذا پلو خوردم یک ساعت بیشتر نخوابیدم
.
احسان: خوب منظور من اینه که نزدیک اعدام چه اتفاقی افتاد؟
روح ا... : من یک لباس سفید پوشیده بودم جورابامم سفید بود اتفاقا اون پارچه ای که شل بود و روی چشام هم بود سفید بود!
.
احسان: خوب یعنی چی شد آخرش؟
روح ا... : هیچی من با همون لباسای سفید و همون پارچه شل منتظر بودم که اجرا بشم...!!! یکی از اونا که دستش آب معدنی بود فهمیده بود که من روزه ام و ...
...
...
می گن از اون شب احسان تا یک هفته قرص اعصاب می خورده!!!