دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 222309

تاریخ انتشار : تير 1395

«« بہ نام یزدان و بہ یاد ڪوروش »»

دیروز خسته و کوفته اومدم خونه یهو دیدم خواهرم و دختر خالم و پسر داییم (کوشولوئه) دارن با آهنگ زندونی داریوش ( دقت کنید داااریووش ) بندری میرقصن چشام داشت از حدقه میزد بیرون اصن O_o

خواهرم : وا علی چته چرا اینجوری نگاه میکنی
دختر خالم : ایییش چشاتو درویش کن اه اه
پسر داییم : هووووی برو بیرون مجلس زنونست ( به نظر شما هم به خودش توهین کرد؟؟؟)
من : اون وقت شما خودت اینجا چه غلطی میکنی گلم
اون : من اومدم ببینم کم و کسری ندارن
من : پس که این طور باوووش
اون : خب دخملا خروس بی محل رفت (بیشهور) ادامه میدیم موهارو افشون کنید اوووووه ( کثافت چه قری هم میداد به باسن لامسبش )
آخه با داررریوش
من :O_o
بازم من : O_o
دوباره من : O_o
شما بگید فکو فامیله ما داریم