تاریخ انتشار : آبان 1394
يادم مياد کلاس سوم ابتدايی بودم روز مادر بود منم پول زيادی نداشتم واسه مامانم کادو بخرم کل راه بين مدرسه تا خونه رو پياده اومدم و با پولی که مونده بود يه ساخه گل برای مامانم گرفتم يادمه وقتی گلو بهش دادم اشک تو چشاشاش حلقه زدو گفت:خاک بر سرو ببين پولشو داده چیخريده مامان با احساسه من دارم آيا؟!!