دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 207792

تاریخ انتشار : شهريور 1394

آقا من بچه که بودم خیلی شر بودم یه بار زردچوبه و نمک و آب لیمو و دارچین و شکر رو قاطی کردم ریختم تو یه سرنگ بعد رفتم چکوندم رو توتایی که مامان بزرگم گذاشته بود خشک بشه یه خوردشم ریختم تو ظرف آب لیمو ی مادربزرگم یه بار مهمون اومد از اون توتا براشون اورد هرکی یه دونه توت می خورد سریع میرفت دهنشو آب میکشید آقا منم که داشتم از خنده مبلا رو می جوییدم مادربزرگم هم فهمید قضیه از کجا آب می خوره با جارو افتاد دنبال من
لایک =عجب جانوری بودی