دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 20052

تاریخ انتشار : تير 1391

دیروز تا تو تاکسی نشستم دیدم دوست پدرم عقب تاکسی نشسته،
به روی خودم نیاوردم که دیدمش.
5 دقیقه بعد اومد کرایه رو حساب کنه و گفت: آقا 2 نفر حساب کنین لطفا!
من بسی خجالت زده دستشو گرفتم و کلی باهاش کشتی گرفتم که:
توروخدا شرمنده نکنین!آخه این چه کاریه و این حرفا...
بعد اینکه پولو داد دوباره یک کرایه دیگه هم حساب کرد و گفت:
این هم مال این آقا!
تازه فهمیدم دفعه ی اول کرایه ی خودش و پسرش رو حساب کرده بود ..!:|