تاریخ انتشار : ارديبهشت 1394
کشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود، دختر ثروتمند و مغروری به او رسید وبا تکبر گفت:
.
.
.
بکار ؛
.
.
.
.
.
بکار که هر چه بکاری ما میخوریم!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
کشاورز نگاهی ب او انداخت و گفت: دارم یونجه میکارم!