دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 19743

تاریخ انتشار : تير 1391

یه بار عاشق شده بودم و شکست عشقی بدی خورده بودم!
واسه همین رفتم تو اتاق و درو رو خودم بستم…
بعد از یه ساعت صدام کردن کهبیا شام بخور داره سرد میشه !
گفتم: من دیگه هیچی نمیخورم ، میخوام بمیــــــــرم
گفتن : شام ماکارونیه ، ته دیگ سیب زمینی هم داره که دوس داری
یعنی اونو بیشتر از ماکارونی دوست داشتی؟!
نامردا نقطه ضعفِ منو پیدا کرده بودن ..!