تاریخ انتشار : تير 1391
یه روز باعموم داشتیم تو خیابون راه میرفتیم یه دفعه یه خارجیرو دیدیم که سیصد تومن گیلاس خریده وفروشنده نمیتونه حالیش کنه.
این عموی ما هم سینه رو زدجلو رفت به خارجی گفت:میشه three hundred euro
یارو خارجیه موبه تنش سیخ شدگیلاسارو گذاشت زمین فرار کرد اخه این فک وفامیل ما داریم.