دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 190910

تاریخ انتشار : بهمن 1393

اینجا خوزستان حالا صحبت من و مامان خانم--->
مامان:واییی اون روز نبودی خونه یه چیزی درست کردم بابات کیف کرده بود
من:@-@چشم منو دور دیده بودی عایا؟حالا چی درست کردی؟
مامان:آره اتفاقا نبودی اینو درست کردم،یه چیزی از خودم ساختم کره.تخم مرغ.فلفل.نمک.گوجه.شیر.پنیر پیتزا مخلوط میکنیم میریزیم مایتابه ....نمیدونی بابات چه جور میخورد بس خوشش اومده بود
من:خو این بابا گرسنه بوده گمونم
مامان:زر نزن دیگه پاشو برو پاشو
من:میگم بو سوخته میاد
مامان:بدو بدوووو خاموشش کن خاک تو سرت کنم مگه ماچلی بیای این غذارو هم بزنی
من:ماماااااااانo-o
یعنی الان من برم با جارو برقی خودمو بکشم پاک بشم از دنیا خلاص شم
اوه اوه دارم خفه میشم اینجا تاریکه پر خاکه

.
.
.
الکی مسلا من تو کیسه جاروبرقی ام شهرمونم اثلا زیر خاک نرفته