تاریخ انتشار : دي 1393
داداشم تعریف میکرد میگفت دیشب داشتم میومدم خونه دیدم یکی داره از دیوار همسایه میره بالا فوری رفتم کشیدمش پایین گرفتمش دیدم نقاب داره اومدم زنگ بزنم 110 یهو دزده گفت:اقا من چیزی از شما دزدیدم؟ از دیوارتون بالا رفتم ؟
داداشم :خب نه
دزده: خب دیگه پس واسه چی میخوای منو تحویل پلیس بدی تازه گیریم منو تحویل دادی شکایتم کردی میدونی شکایت کردن چقد دنگ و فنگ داره ؟ میدونی چقد باید از این دفتر به اون دفتر بری ؟ خدایی می ارزه؟
هیچی دیگه داداشم کاملا قانع شده طرف رو ولش کرده