دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 175846

تاریخ انتشار : آبان 1393

اغا اسم دختره همسایمون سحره ماه رمضون بود با مامانم تو کوچه نشسته بودن یه دفعه مامان سحرمیگه پاشین بریم سحری بخوریم روزه بگیریم یعنی من یچی میگم یچی میشنوی با جیغاش کوچه رو گذاشته بود روسرش که چرا میخواین منو بخورین؟؟؟؟؟!!!!منه بدبختم اصلا حواسم نبود با همون لباسام پریدم وسط کوچه خدا روشکر ما تو بیابون(کوچه ای که هیچ خانه ای ندارد)زندگی مینماییم وگرنه الان....